دلم گرفت

 

 

 

 

 

خواب زمونه


  عزیزم غصه نخور زندگی با ماست
اگه باختیم امروزو فردا که برجاست

توی این شب سیاه مه گرفته
نگاه کن خورشیدی از اون دورا پیداست

عزیزم دنیا همین جور نمیمونه
یه روز اخر میشکنه خواب زمونه

عزیزم شب همیشه شب نمیمونه
صبح میشه افتاب میاد رو بوم خونه

 عزیزم دنیا گلستون میشه یک روز
هر چی مشکل باشه اسون میشه یک روز

 مهربونی جای کینه رو میگیره
هر جا دردی باشه درمون میشه یک روز

 عزیزم دنیا همین جور نمیمونه
یه روز اخر میشکنه خواب زمونه

عزیزم شب همیشه شب نمیمونه
صبح میشه افتاب میاد رو بوم خونه

بده دستاتو تو دستام -- تا با هم كلبه بسازيم**كلبه اي پر از من و تو -- از من و تو ما بسازيم

عزیزم دنیا همین جور نمیمونه
یه روز اخر میشکنه خواب زمونه

عزیزم شب همیشه شب نمیمونه
صبح میشه افتاب میاد رو بوم خونه

 عزیزم دنیا گلستون میشه یک روز
هر چی مشکل باشه اسون میشه یک روز

 مهربونی جای کینه رو میگیره
هر جا دردی باشه درمون میشه یک روز

 عزیزم دنیا همین جور نمیمونه

یه روز اخر میشکنه خواب زمونه

عزیزم شب همیشه شب نمیمونه
صبح میشه افتاب میاد رو بوم خونه

بده دستاتو تو دستام -- تا با هم كلبه

بسازيم**كلبه اي پر از من و تو -- از من و

تو ما بسازيم

خورشید عشق

یاقوت قرمز

چه زيباست بخاطر تو زيستن وبراي تو ماندن وبه پاي تو سوختن وچه تلخ وغم انگيز است دور از تو بودن براي تو گريستن وبه عشق ودنياي تو نرسيدن ای كاش ميدانستي بدون تو وبه دور از دستهاي مهربانت زندگي چه ناشكيباست

 

 

دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت

 

 

اگر به خاطر زيبايي ، دوست ام ميداري دوستم مدار!
 خورشيدرا دوست بدار با گيسوان زرينش .
 اگر به خاطر جواني دوستم ميداري دوستم مدار!
 به بهار عشق بورز كه هر ساله جوان است.
 اگر به خاطر دارايي دوستم مي داري دوستم مدار!
 پري دريايي را دوست بدار كه مرواريد و ياقوت ، بسيار دارد.
 اگر دوستم مي داري به خاطر عشق پس هر آينه دوستم بدار!
 دوستم بدار هماره من هماره عاشق ات خواهم بود


کلبه عاشقانه

دنیایی وقتی ازدواج کرد من ساقدوشش بودم بازم گفت تو بهترین دادشه دنیایی و وقتی مرد من زیره تابوتشو گرفتم مطمئن بودم اگه میتونست حرف بزنه میگفت تو بهترین دادشه دنیایی چند وقت بعدی وقتی دفتره خاطراتشو خوندم دیدم نوشته عاشقت بودم دوست داشتم اما میترسیدم بگم برا همین میگفتم تو بهترین دادشه دنیایی

                                                                                      

همیشه غمگین ترین و رنج آور ترین لحظات زندگی آدم توسط همون کسی ساخته می شه که شیرین ترین و به یاد موندنی ترین لحظات رو برای آدم میسازه و من وقتی ما می شه که بخوایم. پس بی خودی با حروف بازی نکن بدان که قلب من هم شکسته بدان که روحم از همه دردها خسته شده. این را بدان که با آمدنت غم برای همیشه من را ترک خواهد کرد. بس برگرد که من به امید دیدار تو زنده ام

روزی عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اون رو تو قلبم قایم کردم اما نمی دونستم که یه روز برای اینکه اون رو پس بگیری قلبم رو می شکنی

  

 

میگن ادم برای اینکه به عشقش برسه باید از تمام دنیا بگذره

ولی تو که تمام دنیای منی چطور ازت بگذرم

شمیم عطر

شمیم عطر نبوت چو در حرا پیچید   

 

                     ندا زعرش برآمد که ناخدا اینجاست

 

بخوان، مگو که ندانم، معلم توست    

  

                     بخوان به نام خدایی که پاک و بی همتا است

 

 

لیلا و درد دل جواد

 

مادر عزیزم شمیم وجود تو ، باغ ترانه را عطر آگین کرده است

بار دیگر واژه های زیای زندگی را در کنار هم قرار می دهم تا با تمام عشق و احساس از صمیم قلبم که پیشکش وجود مهربان توست ، سالروز تولدت را شاد باش بگویم...

  

 

 

لیلا و اسی












 

شوردل

 

با آرزوی بهترین آرزوها                    

                              جواد      

 

درد دل جواد

 رفتم مرا ببخش نگو او وفا نداشت

راهي به جز گريز برايم نمانده بود

اين عشق اتشين پر از درد و بي اميد

در واري گناه و جنونم كشانده بود

روحي مشوشم كه شبي بي خبر ز خويش

در دامن سكوت به تلخي گريستم

نالان ز كرده ها و پشيمان ز گفته ها

ديدم كه لايق تو و عشق تو نيستم

فریاد عشق

 

دو نفر در مقابل هم بر روی دو لبه پرتگاه با فاصله ای دور قرار گرفته بودن فاصله ای که

صدا ها به هم نمیرسیدن

یکی به دیگری گفت دوستت دارم دیگری گفت : چی؟

نفر اول یه قدم جلوتر اومد و دوباره تکرار کرد ولی اون یکی بازهم نشنید 

نفر اول باز هم قدمی به جلوتر اومد و باز هم فریاد عشق از گلو سر داد ولی اون باز هم

نشنید و خواست که دوباره حرفش رو تکرار کنه......  دوباره یه قدم به جلو اومد و گفت

دوستت دارم و هنوز این جمله تموم نشد که از پرتگاه سقوط کرد و مرد و تازه اون موقع نفر

دیگه شنید و گفت : من ....... دوستت داشتم !!!!

چه خوش باور بودیم


چه خوش باور بودیم
 
تو دل یه کویر زیر نورمهتاب روی شنهای روان با پای برهنه می دویدم

مست و خوش باور از این همه زیبایی ، اما هیچ وقت به این فکر نکرده

بودم که خورشید در کمین لحظه هاست.

سریال های درحال پخش

http://www.irib.ir/tv/pic/85503021906116_13.jpg
شکرانه شبکه تهرانhttp://www.irib.ir/tv/pic/010501036114_8.jpgحلقه سبز شبکه سوم http://www.irib.ir/tv/pic/81010504036109_12.jpgهزاران چشم